عید «همه» مبارک!

منتظر اسفند ۲۷, ۱۳۹۰ ۲

سلام

می خوام با زبان قلم با شما عزیزان درد دلی داشته باشم امیدوارم که تحمل کنید. براتون تعریف می کنم که یه روز خرید عید نوروز چه جوری هستش دراین روزها همه جا میشنویم که عید نوروزه، سالی یه روزه بله از نظر روز و زمان همینطور هستش که همه میگن اما اونجوری که گفتن و یادم میاد : روزی را که گناه انجام نداده باشیم برایمان عید است !!! تو این ایام چیزایی هستش که آدم رو شاد می کنن و یه چیزایی هم که آدم رو دلگیر می کنه . تا می خوایی سر صحبت رو با یکی از دوستا باز کنی می پرسه چی خریدی ؟ یا می خوایی چی بخری ؟همه خونه تکونی می کنن هم به خونه هاشون یه صفایی میدن! – کفش و لباس تازه می پوشن .شیک می گردن ؛ با خانواده برا خرید پدر ،مادر،خواهر و برادر نظر می دی (اگه کمی هم مثل من خوش سلیقه باشی سرت شلوغه ودیگه خسته میشی!!!) از همه مهم تر دید باز دید اونایی که تقریبا یک ساله ندیدی شون می بینی (صله ارحامی که سفارش کردن شده سالی یه بار!)فامیل ،آشنا وبعضیا هم مادر زن آینده شون رو ؟؟!!!(مجردا برا خودشون امید وار بشن)

چیزایی که آدم رو خوشحال می کنه زیاده اما یه چیزایی که یکیشون بسه آدم رو به فکر ببره

سوار تا کسی یا اتوبوس میشی اولین صدایی که توجه تو جلب می کنه صدای مجری رادیوست که خانم مجری جمله ای رو میگه،کمی موسیقی پخش میکنه ،بعد آقای مجری ادامه میده

– بوی بهار میاد

–  آخرین دقایق عمر سال ۹۰

– چی خریدی؟؟

–  با مامان بابا رفتی بازار؟؟!!

تا آخرین موقعی که بازار تعطیل نشده با خستگی کامل گشتی وسایل عید تو خریدی! برمیگردی خونه

تا تلویزیون رو روشن می کنی میبینی مجربی وگزارشگرا عید رو تبریک میگن آقا خانم :هر روزتان نوروز ، نوروزتان پـــــیروز

حالا می گم که چرا یادمون رفته بگیم

خدایا چنانکن تا این آخرین سالی باشه که بدون گل حضرت زهرا (س) تحویل میشه!

چرا دعایی نمی کنیم که خدایا بیماری اونایی که تو بیمارستان ها، بهزیستی ها  هستن ، شفا بده!

به اونایی که خودشون تو خونه هستن و دلشون (پدر،برادر،همسر)زندانی یک لحظه غفلت هستن!

مجری های محترم چرا فکر نمی کنید که شاید یکی از مسافرایی که تو ماشین نشسته …

پدری باشه که پولی برای خرید فرزندشئن نداره !

مادر ی باشه که چندین سال است که چشم های کم سویش به در خونه دوخته تا کسی از فرزندش خبری بیاره و هر سال با عکس پسرش لحظه تحویل رو سپری می کنه!

شاید همسری باشه شوهرش برای امنیت ما رفت تا ما آسوده باشیم والان روی تختی که به گوشه اتاق خود خیره شده با یک کپسول هوا چنان انس گرفته که تمام زندگیش به اون یسته شده !

شاید دختری باشه که از وقتی که خودشو شناخته سفره هفت سین شو رو سنگ قبر باباش می چینه بعد تحویل سال با گلویی پر از بغض به عکس باباش تبریک میگه!

شایدم مادری باشه مثل ننه علی و هزاران شایدی دیگر…

چرا از یاد بردیم ؟؟؟!!

یه چیزی از همه بد تر حال آدم رو واقعا می گیره و از دستتم کاری بر نمیاد

اینکه تا سر کوچه محلتون میرسی با دستای پراز وسایل خریدت میبینی یه پسری هم سن خودت از داخل زباله ها وسایل جمع می کنه توهم بهت زده بهش خیره می شی اونم از خجالتش از اونجا میره

بله ما به انها جواب خواهم داد .

به من ایمان نیاورده کسی که شب سیر بخوابد در حالی که همسایه اش گرسنه است و به من ایمان نیاورده است کسی که پوشیده بخوابد و همسایه اش لباسی نداشته باشد پیامبر اکرم(ص).

پس دعایی از ته دل کنیم :اللهم عجل لولیک الفرج

هرروزتان نوروز ،نوروزتان پیروز

هادی فداکار

۲ دیدگاه »

  1. مهرانی فروردین ۲, ۱۳۹۱ at ۱:۱۶ ق.ظ - پاسخ

    یه خسته نباشید درست و حسابی به همه دس اندر کاران این سایت.
    دست مریزاد

  2. yalda فروردین ۱۷, ۱۳۹۱ at ۵:۳۱ ب.ظ - پاسخ

    سلام
    جانا سخن از زبان ما می گویی.
    درد دل دلنشین وزیبایی بود.
    برایتان آرزو ی توفیق بهترین ها را دارم.

فرستادن دیدگاه »